یادداشتی بر مجموعه داستان چراغ قرمز » نوشته خانم مهرانگیز اشراقی
سیر خطی داستانهای رئالیستی این مجموعه با چاشنیهای پست مدرنیستی و جادویی با نثری بینهایت موزون و مهندسی گره میخورد. موضوع اکثر داستانها در پی حل بعضی از رخدادهای فکری و درونی نویسنده است که در حواشی روابط خانوادگی، تنهایی و دلمردگیهای مخفی شده در جامعهی کنونی میگذرد. سایهای مبهم از تفکر عمیق روانشناختی نیز در جای جای داستانها نشانهگذاری میشود و خواننده را در هالهای از عُجب غیر واقعی و حقیقتهای به عین دیده گرفتار میسازد. خانم اشراقی توانایی بازپسگیری اندیشههای درون اجتماعی را به ظرافتی خاص و با بیانی ساده نشان میدهد. گاهی مجبور میشود عناصر را جادویی کند تا به هدف گفتاریِ خود برسد و گاهی آنچنان در خاطرههای خود میپیچد که دست و پا بسته قصهگوی محض میشود. در کل این مجموعه نگرشی بدیع از تفکری تازه به دنیای داستان است که به شکلی ساده و همه فهم بیانگر عمق لحظههای دیداری و شنیداری ما در دنیای پر از هیاهو است. و سخن آخر این که هیچ ثانیهای در بطالت به سر نمیبرد و ارزش این ثانیهها را، فقط پشت چراغهای قرمز میشود به زیبایی درک کرد.
درباره این سایت